وجود ما انسان ها قوام خود را از حضور ما در عالم و هستی ما با دیگران میابد.
وجود ما انسان ها وجودی دربسته و بی روزن نیست! بلکه به سوی وجود های دیگر "گشوده" است...*
و تو وجود دیگری من هستی؛
هستی من با توست که "مشخص" و معنا دار میشود؛
تمام روزنه های وجود من لبریز از تابش حضور توست؛
فاصلهء "من-تو" به طیفی بی نهایت بدل شده که هیچ جایش خالی نیست!
وجود من با تو به "اشتراک" رسیده؛
و در میان طیف وجودت "خاص" شده؛
من "تو" را "شما" نمی نامم و معتقدم "تو" محترم ترین عنوانی است که از صمیمیت سیال ما حکایت دارد.
هرچند فراموش نمیکنم، "شخصیت" و "انسانیت" تو را پاس دارم.
رواق منظر چشم من آشیانهء توست... **
--------------
*برخی این گشودگی را به آمادگی و برخی دیگر به دلواپسی و دل مشغولی تعبیر کرده اند؛
و البته نباید فراموش کنیم که این اصطلاحات را متفاوت از معنای مصطلح آنها درک کنیم!
** مخاطب این نوشتار هم بحث عزیز این روزهایم است.